پیدا کردن قدرت زنانه خود

بارها و بارها با زنان ناراضی در روابط آشفته مواجه شده ام که نیازهای خود را (به تمام معنا) پایین تر از شریک زندگی خود قرار می دهند. و مرا به تفکر وا می دارد…. آیا واقعاً طبیعت ما این است که از دیگران مراقبت کنیم، آیا ما مشروط شده ایم که نیازهای خود را کمتر از دیگران قرار دهیم، یا به سادگی از ” قدرت زنانه ” خود در جامعه امروزی آگاه نیستیم؟
من ممکن است پاسخ همه آن سؤالات را نداشته باشم، اما چیزی که از آن مطمئن هستم این است که همه آن عوامل در روشی که ما انتخاب می کنیم تا خود را به رتبه دوم کاهش دهیم، نقش دارند.
و بله، من می گویم “ما” زیرا من خودم آنجا بوده ام و می دانم که چه احساسی دارد از دست دادن خود در یک رابطه به حدی که به سختی تشخیص می دهید که هستید. گذراندن همین روند، شناسایی زنی را برای من آسانتر میکند که با ریختن هر وجب از وجودش برای مردی که ارزشی در فضیلت دادن او نمیداند، تمام اعتماد به نفسش را از دست داده است.
زمانی با زنی دانا آشنا شدم که بهترین نصیحتی را که می توانستم دریافت کنم به من داد، در زمانی که احساس می کردم دختر کوچک گمشده ای هستم که در راه یافتن زن بودنش است. “همیشه حداقل 10٪ را در روابط برای خود نگه دارید.” به هنگام، کاش این کلمات را زودتر در زندگی میشنیدم و از احساس نابودی کامل در رابطه محکوم به فنا خودداری میکردم، جایی که تمام وجودم را گذاشته بودم تا یک رابطه بد به نتیجه برسد.
در گذشته و اکنون با چند تجربه، آنقدر واضح است که من به سادگی تمام نیازهایم را: از نظر عاطفی، جسمی، مالی و معنوی در رتبه دوم قرار دادم. به نوعی نیازهای او و به نتیجه رساندن آن رابطه به جای احساس ارزشمندی خودم و تمام اجزایی که برای احساس خوبی در مورد خودم نیاز داشتم، اولویت من شد.
که من را به نکته بعدی می رساند، چرا ما به عنوان یک زن، وقتی درگیر روابطی می شویم که فقط نیمی (گاهی کمتر از آن) از آنچه که لیاقتمان را داریم به ما داده می شود، قدرت زنانه خود را فراموش می کنیم؟
کی یا کجا آنقدر شرایط بر علیه ما می چرخد که از روح خود خالی و خالی می شویم؟ من اکنون این زنان را می بینم و نگاه در چشمان آنها بیش از حد آشنا به نظر می رسد: ناامید، گمشده، راکد و نامطمئن از خود، نور زنانه آنها کم رنگ شده است. چشمان آنها این احساس را ترسیم می کند که همه چیز را برای شما به ارمغان می آورد، اما حتی یک قطره از چیزی که قلب و روح آنها را برآورده می کند دریافت نمی کنند. به عنوان یک زن، همه زنان را به چالش می کشم که ابتدا خودشان فکر کنند (چیزی که به نظر می رسد برخی از مردان بر آن مسلط هستند).
من شما را به چالش می کشم تا به آنچه شما را خوشحال می کند فکر کنید و هرگز فراموش نکنید که بزرگترین سلاح خود را در درون خود حمل می کنید. انرژی زنانه شما همان سلاحی که در ابتدای آن رابطه برای جذب همان مردی استفاده کردید که باعث شد احساس ناتوانی کنید. من به وضوح سخنان مردی را به خاطر می آورم که یک بار به من گفت: “اگر فقط قدرتی را که بر مردان دارید می دانستید.” صداقت خام او مرا غافلگیر کرد و نگاهی اجمالی به قدرتی که ما به عنوان زن داریم به من داد. این برای من کاملاً معنی نداشت تا اینکه قدرت درونی خود را از طریق تجربیات دردناک پیدا کردم.
زنان دارای قدرت اغواگری هستند و در عین حال توانایی برقراری ارتباط در سطح عاطفی را دارند. قدرت در این وجود دارد، با این حال یا ارزش این را به ما یاد نداده اند یا به سادگی از قدرت بی نهایت خودمان به عنوان یک زن می ترسیم.
من به یاد سخنان ماریان ویلیامسون می افتم، جایی که او با جسارت می گوید: “عمیق ترین ترس ما این است که ما بیش از اندازه قدرتمند هستیم.” بنابراین دفعه بعد که متوجه شدید در گودال ناامیدی رابطه افتادید، به قدرتمندترین سلاح خود فکر کنید و از آن به نفع خود استفاده کنید تا خود را بیرون بکشید و نسخه قوی تر و قدرتمندتر خود را بازسازی کنید.
دیدگاهتان را بنویسید