زن کاملاً تجسم یافته

قبلاً وقتی در مورد باز کردن هر سطح از هوشیاری و چاکراها صحبت می کردیم ، اشاره کردم که هر دوره زندگی با یک سطح چاکرا مطابقت دارد: 0-7 سالگی چاکرای اول مولادهارا، 7-14 سالگی سوادیستانا و غیره است. رشد 7 چاکرای ما در سن 49 سالگی به پایان می رسد. پس برای سطوح چاکرا ها چه اتفاقی میافتد؟ آیا رشد را متوقف می کنیم و فقط تا روز مرگ در آخرین سطح چاکرای هفتم می مانیم؟ یا دوباره الگو را تکرار کنیم؟
بله و خیر. مانند تمام سطوح قبلی، دو سناریو از زندگی در اینجا وجود دارد. بیایید نگاهی به هر دوی آنها بیندازیم.
زنی با همه چاکراهای باز
پس این زن جادویی که همه چاکراهایش باز و درخشان هست کیست؟ در این لحظه که او 49 ساله و سپس 50 ساله می شود، جریان انرژی متوقف نمی شود، بلکه در سطحی کاملاً متفاوت ادامه می یابد. او همچنین اکنون سطح دیگری از آگاهی را به دست می آورد. بنابراین، این الگو پس از 49 سال خود را تکرار می کند، اما در سطح پیشرفته تر و عمیق تر.
هنگامی که همه چاکراها باز می شوند و به همین شکل می مانند، چنین زنی به کل جهان، خالق، مردم، همه چیز متصل می شود. او اکنون دیگر یک زن صرف در چارچوب مفاهیم انسانی نیست. او اکنون مظهر یک زن کامل است که به یک الهه روی زمین تبدیل می شود. الوهیت درون او و الوهیت از بیرون به هم متصل می شوند و مانند یک نخ قرمز ظریف از همه چیز و هر کس در زندگی او عبور می کنند. او به یک خالق زمینی تبدیل می شود که با خدا در اینجا روی زمین، چه در خانواده خودش باشد و چه در کل بشریت، همکار باشد.
در دوران باستان، به ویژه در فرهنگ ودایی، مردان و زنان در سن 50 سالگی متفاوت بودند. برای مردان، این زمان دور شدن از چیزهای پیش پا افتاده بود و تا زمانی که تمام سطوح چاکراهایشان به طور هماهنگ باز می شد، عمداً زندگی گوشه نشینی می کردند و از دنیا می رفتند تا سبک زندگی زاهدانه ای داشته باشند. برای زنان، این زمانی بود که دانای خانواده خود می شدند. آنها در خانه می ماندند و به عنوان محافظ و حامی خانواده عمل می کردند. همه به شدت به آنها احترام می گذاشتند، آنها شفا دهنده و مشاور معنوی بودند.
و البته، این هم سنی بود که آنها مادربزرگ هایی می شدند که همیشه می دانستند چه کنند و چگونه به نوه ها کمک کنند. آنها معلمان معنوی واقعی آنها بودند که سرشار از عشق و پذیرش بودند. آنها می دانستند چگونه به آنها کمک کنند تا شاد و سالم رشد کنند. چنین زنانی نیز حکمت خود را به زنان جوان خانواده که جزء آداب معابد بود و نیز محبت الهی نسبت به آنان بود، میسپردند. مادربزرگ های دانا کاملاً وقف داشتند تا هر چه بیشتر مردم اطراف خود را خوشحال کنند. این تبدیل به ماموریت زندگی آنها خواهد شد.
البته به دلیل چنین خرد و تجربه بسیار، آنها بسیار مورد احترام بودند، همانطور که قبلا ذکر کردم. کل جامعه به آنها وابسته است. همه به آنها مراجعه می کردند تا به دنبال مشاوره و کمک یا شاید شفا باشند. هر کاری که آن زنان انجام می دادند به نام خدا و برای خدا انجام می دادند. این به این دلیل است که وقتی تمام سطوح چاکراهای ما کاملاً باز شوند، زندگی کامل روی این زمین را متوقف می کنیم. چنین زنی در حال حاضر تا حدی در جهان های ظریف معنوی بالاتری زندگی می کند که در رفتار او منعکس می شود – الهی می شود و با مهربانی، عشق و پذیرش بی قید و شرط، گویی خالق است. او الوهیت را از طریق خود به زمین می آورد. و او به خاطر آن کاملاً خوشحال خواهد شد.
این نوع حالت هوشیاری البته اکنون بسیار نادر است. این واقعاً جادویی است زیرا حالتی از تحقق کامل، پذیرش، فروتنی، خرد عمیق است. همه ترس ها به طور کامل از بین رفته اند، از جمله ترس از مرگ. این به این دلیل اتفاق می افتد که این زن دیگر زندگی روزمره ای ندارد. او زندگی بسیار معنوی دارد و طوری روی زمین زندگی می کند که گویی واقعاً در قلمروهای بالاتر است. و او قبلاً روابط خود را با خالق برقرار کرده است، او می داند که به کجا می رود، او زندگی خود را به طور کامل گذرانده است و تمام احساسات و خواسته هایش برآورده شده است. او بدون هیچ حسرتی زندگی می کند و هر روز بر عشق درونش افزوده و عمیق می شود.
این اساساً سطح یک شخص مقدس است. و برای یک زن کاملاً مجسم که تمام سطوح هوشیاری خود را باز کرده است کاملاً طبیعی است.
اختلال در الگوی چاکرا
پس در مورد سناریوی دوم چطور؟ زمانی که همه چاکراها در این سن باز نمی شوند؟ مثل همیشه پر از غم است. اما برای درک این موضوع و تغییر سناریو برعکس، هرگز دیر نیست.
هنگامی که چاکراها در این سن به طور کامل باز نمی شوند، چنین زنی به سطح یک یعنی سطح هوشیاری مولادهارا باز می گردد. او یک بار دیگر درس های این چاکرا را مرور می کند و نحوه تجلی آن در زندگی این است که این زنان از بیمار شدن بسیار می ترساند. بنابراین آنها سعی می کنند با دارو از خود مراقبت کنند به این امید که بیمار نشوند. آنها احساس امنیت نمی کنند زیرا چاکرای سطح یک مسئول احساس امنیت و محافظت است.
زنان می توانند دوباره مانند نوزادان کوچک شوند – بدخلق و غیرمنطقی. آنها از اعتراف به سن خود امتناع می ورزند، بنابراین زمانی که دیگران مجبورند آنها را آرام کنند و از آنها دلجویی کنند مانند بچه های کوچک رفتار می کنند. عبارات کلیدی آنها که فکر می کنند یا به همه می گویند این است: “همه من را ترک کردند”، “هیچکس به من نیاز ندارد”. این تلاش او برای جلب توجه و عشق عزیزانش است. مریض شدن در واقع راه دیگری برای انجام آن است. یا بیش از حد احساساتی بودن و همچنین، زمانی که او شروع به زندگی برای فرزندانش می کند، به این معنا که زندگی آنها را بدون داشتن زندگی با آنها زندگی می کند.
همه این اتفاقات صرفاً به دلیل عدم درک این موضوع است که او فرزند خالق خود است. و خالق او را همانگونه که هست می پذیرد و دوست دارد. زن در این سن به سادگی می تواند از این عشق الهی لذت ببرد و بپذیرد و از آن رضایت داشته باشد. او دیگر واقعاً به محبت بستگانش نیاز ندارد.
راه یک زن
همانطور که می بینیم، راه زن راهی برای عشق استز. این عشق ها از دل او شروع می شود و با عشق به خدا ختم می شود. انرژی زنانه همیشه با آب مرتبط بوده است. بازیگوش، روان، آهنگین و بارور، خالص و قدرتمند، اطراف و پرورش دهنده است. بنابراین یک تمرین عالی برای هر زن، بودن با آب است. مدیتیشن روی آب یا نشستن در کنار آن، برقراری ارتباط با عنصر آب، اتصال و شارژ از آن راهی عالی برای سیر کردن خود است. یاد بگیرید چگونه بازیگوش باشید، آن را بپذیرید و از آن پرورش دهید. آب می تواند به معنای واقعی کلمه زنانگی را به ما بیاموزد و این بیش از اندازه کافی است. اگر نمی دانید از کجا شروع کنید و به کدام چاکرا بپردازید، این تمرین را انجام دهید و به آنجا بروید.
♡♡♡
دیدگاهتان را بنویسید