چرا همه می توانند از پذیرفتن ویژگی های “زنانه” خود سود ببرند؟

با بسیاری از گفتگوهای مهم پیرامون فمینیسم، توانمندسازی زنان، حقوق برابر، و هموار کردن راهی به جلو برای همه انسانها تا ابراز وجود و احساس کنند.
اولین چیزی که با شنیدن کلمه “زنانگی” احساس می کنید چیست؟”حساسیت” یا “آسیب پذیری”؟ حدس من این است که ممکن است باعث توقف شما شود.
چرا؟
زیرا ما هزاران سال را صرف درک ویژگی های سنتی زنانگی به عنوان نقاط ضعف کرده ایم. در محیطهای کاری که معمولاً توسط مردان رهبری میشود و توسط یک پویایی قدرت سنتی مردانه اداره میشود، ما مشروط شدهایم که «سختتر شویم» و «مانند یک مرد» عمل کنیم تا در دنیای مردانه در محل کار پیشرفت کنیم. به بسیاری از ما گفته شده است که «اینقدر حساس نباشید» یا «شما بیش از حد احساساتی هستید». ما از تمام توان خود برای جلوگیری از اشک هایمان در یک مکالمه استرس زا در محل کار یا با یکی از عزیزانمان استفاده کرده ایم. ما خودمان را آموزش دادهایم که رفتارهای سنتی مردانهتری داشته باشیم: سختتر، قاطعتر و مستقیمتر باشیم، زیرا این ویژگیها ارزشمند هستند و به ما کمک میکنند «پیشرفت» کنیم.
زنانگی پیچیده است. بسیاری از ویژگیها وجود دارند که بهعنوان «زنانه» کدگذاری میشوند و ضعیف در نظر گرفته میشوند، و ما دائماً پیامهایی در مورد راههای مختلف مشکلساز بودن ویژگیهای «زنانه» بهطور سنتی دریافت میکنیم، گاهی اوقات به روشهایی که در واقع با یکدیگر در تضاد هستند: خیلی کنترلکننده نباشید، اما زیاد موافق نباش. زیاد رئیس نباشید ، اما یک نفر دیگر نباشید. پرورش دهنده و دوست داشتنی باشید، اما اینقدر مادرانه نباشید. گاهی ممکن است احساس کنیم که نمی توانیم برنده شویم.
اما وقتی با دقت بیشتری به برخی از این ویژگیهای “زنانه” نگاه میکنیم، از احساسات و حساسیت گرفته تا اغواگر بودن، عشق ورزیدن کامل، در آغوش کشیدن زرق و برق و … متوجه میشویم که این ویژگیها نه تنها در زندگی ما معنادار و ارزشمند هستند، بلکه قدرتمند هم هستند.
اول از همه، اجازه دهید روشن کنیم که تنها یک تعریف از زنانگی وجود ندارد
هر یک از ما، صرف نظر از هویت جنسی خود، تعادلی بین «زنانگی» و «مردانگی» داریم و از نظر تاریخی ویژگیهای «مردانه» و «زنانه» در نظر گرفته میشود. و این چیز خوبی است!
ما می دانیم که به طور سنتی ویژگی های “زنانه” و “مردانه” مختص یک جنسیت نیست. همه ما ترکیبی از هر دو را داریم. این ویژگی ها در یک فرد مجرد وجود دارد و دست به دست هم می دهد. همه چیز در مورد ایجاد موازنه معتبر است و نه آگاهانه یا ناآگاهانه بخش های معنی دار خود را از ترس اینکه پذیرفته نشوند عقب نگه داریم. ویژگی های مردانه ما بدون شک مهم و ارزشمند است و نیازی نیست که آنها بهای ویژگی های زنانه ما را بپردازند.
مشکل سرکوب ویژگیهای «زنانه» ما
من به ۲۱ مورد از این ویژگیهای زنانه تاریخی پرداختم. ابتدا بررسی کردم که چرا در وهله اول به آنها برچسب “زنانه” داده شده است و سپس چرا ضعیف تلقی می شوند. و سپس این موضوع را روشن میکنم که همان ویژگیهای زنانه، در واقع، ابرقدرتهای ما هستند .
من با یک مثال شخصی شروع می کنم: من همیشه حساس بوده ام. وقتی جوان بودم، مادرم به من می گفت که من خیلی حساس هستم. این موضوع در محل کار تقویت شد و در بررسی عملکرد به من گفته می شد که مسائل را شخصی نگیر و آنقدر حساس نباشم.
پس من چه کار کردم؟ من زره درست کردم و “سخت تر شدم.” من رفتارم را اصلاح کردم تا آن قسمتهای من جلو و در مرکز نباشند. من این تغییرات را انجام دادم زیرا فکر می کردم این چیزی است که برای موفقیت و صعود به اوج لازم است. من به طور همزمان قاطعیت، صراحت و سرسختی خود را در محل کار توسعه دادم.
حساسیت من دورتر و دورتر به نظر می رسید. تنها سالها بعد که احساس عدم تعادل میکردم، متوجه شدم که به خاطر این زره، نه در کار و نه در روابط شخصیام کاملاً ظاهر نمیشوم.
در حقیقت، حساسیت من بخش بزرگی از وجود من بوده و خواهد بود. و در واقع بخش فوق العاده ای از من است. حساسیت من یکی از دلایلی است که من یک رهبر عالی، یک تاجر بصری و یک مدیر مشتری قوی هستم. وقتی در یک جلسه هستم، میتوانم احساس کنم که یک نفر واقعاً چه میگوید (یا نمیگوید) – میتوانم اطلاعات واقعی را با حواس خود دریافت کنم و بفهمم کسی از کجا آمده است و منظور آنها چیست. من می توانم وارد دفتر شوم و احساس کنم که با یکی از کارمندانم مشکلی وجود ندارد. سپس می توانم بر اساس آن عمل کنم. من می توانم متوجه شوم که آیا مشکلی با یک مشتری در حال ایجاد است یا خیر و به طور فعال به آن رسیدگی کنم. حساسیت من یکی از بزرگترین دارایی های من است – اولین قدم این بود که آن را به این طریق تشخیص دادم.
چه میشود اگر به ویژگیهای قدرتمند «زنانه» خود به شیوههایی متمایل شویم که ما را قویتر، مطمئنتر و در نهایت معتبرتر کند؟
این چیزی است که در مورد آن است: اصالت. چگونه میتوانیم به روشی کاملاً معتبر ظاهر شویم، اگر بخشهایی از خودمان را عقب نگه داریم؟
معتبر شدن
بیایید صادق باشیم … این یک تمرین است! کامل نیست. هر روز با چالش های جدید آزمایش می شوم. گاهی اوقات به این مناسبت برمیخیزم، و گاهی اوقات با این فکر کنار میروم که “هوم… من در آن جلسه واقعاً کارم را به زحمت انداختم.” تفاوت این است که من جنبه های مثبت این واقعیت را که احساساتی بودم علاوه بر جنبه منفی احتمالی آن را می شناسم، به این معنی که می توانم چیزی یاد بگیرم و در شک زندگی نکنم. من می توانم ادامه دهم. می دانم که به شیوه ای معتبر ظاهر شدم و از بسیاری جهات، این اولویت من است.
پس بیایید کاوش را شروع کنیم: آیا بخش هایی از شخصیت شما وجود دارد که به دلیل اینکه معتقدید ضعیف هستند، آنها را کنار می گذارید؟ یا به این دلیل که فکر می کنید ممکن است آنها ضعیف تلقی شوند؟ اگر شروع به معرفی این ویژگی ها به روش های ظریف و ظریف کنید، چه؟ اگر این بخشهای خود را به عنوان ابرقدرتهای خود بشناسید و آزادی و شناختی را که شایسته آن هستند به آنها بدهید، چه میشود؟
اگر آگاهانه یا ناآگاهانه زنانگی را به عنوان ضعیف طبقه بندی کنیم، چگونه می توانیم حتی در مورد بازتعریف قدرت و ایجاد فضایی برای رهبری زنان – در محیط کار، در سیاست و در جامعه به طور گسترده تر، گفتگو کنیم؟ تنها زمانی که شروع به تصدیق قدرت در زنانگی کنیم، میتوانیم فرصتهای واقعی را برای رویکردی متعادلتر به رهبری و قدرت باز کنیم. و ما اکنون بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
دیدگاهتان را بنویسید