ویژگی های ذات زنانه و اینکه چرا به شما آموزش داده شده که زنانگی خود را رد کنید

ذات زنانه به ویژگی های زنانهای اشاره دارد که ما به طور طبیعی به عنوان یک زن از آن برخورداریم.همچنین نیازی ندارید که کارهای کلیشه ای «زنانه» انجام دهید (اگرچه وقتی یک زن به ذات زنانه خود متصل می شود، به انجام این کارها علاقه پیدا میکند).
در حالی که زنانگی در یک زن، ذاتی است. معمولاً به یک زن در دنیای مدرن و امروزی آموزش داده می شود که آن را کاهش دهد. در دنیایی که” انرژی مردانه ” تجلیل میشود ، “انرژی زنانه” نادیده گرفته میشود و چیزی کمتر از آنچه که هست دیده میشود و همین موضوع باعث شده تا زنان تمایل کمتری به باور و اعتماد به طبیعت زنانهشان داشته باشند.
با این حال، آنچه بسیاری از زنان مییابند، این است که غلبه بر طرح زنانهشان، منجر به خستگی، قطع ارتباط و عدم تحقق، شایستگی و شادی میشود.
چیزی که من شخصاً در کارم با زنان مشاهده کردهام، این است که حتی به ظاهر سرسختترین زن، در درون خود “هستهای زنانه” دارد و آرزوی ارتباط با آن را دارد. بخش عمیقی از او میخواهد نَرمِش کند، استراحت کند و همانطور که هست مورد محبت و حمایت قرار گیرد، بدون اینکه نیازی به انجام دادن، تلاش یا دستیابی داشته باشد.
این موضوع به وفور در مشتریان من و زنانی که با کار من ارتباط برقرار میکنند منعکس میشود، جایی که بسیاری از آنها، در بیرون یا از نوع شغلی که دارند، اصلاً علاقهای به بازگرداندن زنانگی خود ندارند. هنوز این تمایل ذاتی برای بازیابی این هسته حیاتی زنانگی آنها وجود دارد.
از طریق مشاهده و ارتباط شخصی با مشتریان و زنان در زندگی من، متوجه می شوم که یک زن زمانی که شروع به بازگشایی و بهبودی از شرطی شدن می کند که او را از طبیعی بودن و قلبش دور کرده است، بیشتر به “بازیابی زنانگی” خود علاقهمند می شود.
قبل از این، اغلب یک رد عمیق ریشه ای از “امر زنانه” وجود دارد که منجر به احساس تمسخر پیرامون “مفهوم زنانگی” می شود. اغلب این احساس وجود دارد که گویی زنانگی قدیمی، ضعیف، یا بیهوده است، یا چیزی که باید بر آن غلبه کرد.
با این حال، وقتی به ویژگیهای زنانگی فکر میکنم، غم عمیقی را نسبت به روشی که به ما به عنوان زنان آموختهاند که این ویژگیها را در خودمان و در جهان تحقیر، تحریف و کاهش دهیم، احساس میکنم.
من خودم برای سالهایی که به این موضوع فکر میکردم که باید ماهیت نرمترم را پنهان کنم، احساس غم عمیقی میکنم. برای اینکه فکر می کردم باید اجرا کنم، اثبات کنم، به دست بیاورم، روشنفکری کنم، دفاع کنم و تلاش کنم. برای درک نکردن شفا و زیبایی طبیعی که در وجود زنانه من وجود داشت. بخاطر ترس از ایستادن در حقیقت موهبت ها، حساسیت ها و احساسات زنانه ام. برای اینکه فکر می کردم باید همه چیز را بدانم و اجازه ندارم آرام بگیرم. برای اینکه عشق را از طریق ناتوانی در نرم بودن و دریافت عشقی که به من پیشنهاد شده بود، از بین بردم.
من زنانگی را نه از دریچه نقش سفت و سختی که یک زن باید ایفا کند، بلکه از طریق پرسش از آنچه واقعاً یک زن را برآورده می کند، درک می کنم. در واقع چه چیزی به یک زن اجازه می دهد تا یک زندگی شفا یافته و کامل داشته باشد، جایی که احساس کند عمیقاً حمایت می شود و دوستش دارند؟
من اینجا نیستم که به همه زنان پاسخ دهم، اما وقتی به ویژگی های زنانگی نگاه می کنم، آزادی، آرامش و بازگشت به حقیقت را می بینم. من طرحی خدادادی می بینم که مبتنی بر تظاهرات بیرونی نیست، بلکه بر اساس وضعیت درونی قلب است. نرم شدنی که میتواند در طیف وسیعی از بیانها، نقشها و شخصیتهای بیرونی وجود داشته باشد، اما همچنان همان فرکانس عمیقتر طبیعی بودن، لطافت و قلب محور را دارد.
چهار مورد از حیاتیترین و حیاتبخشترین ویژگیهای ذات زنانه؛

1. لطافت
لطافت حالت دیدن از طریق قلب است. میل به تصدیق و ارزش گذاری قلب یک انسان، فراتر از آنچه به دست می آورند، تولید می کنند یا می دهند. این مبتنی بر ارتباط بدون دستور کار است، قلبی که احساس آزادی برای دوست داشتن دارد و اشتیاق عمیق برای مراقبت، پرورش و خدمت طبیعی. این یک حالت اجباری نیست، بلکه حالتی است که به طور طبیعی زمانی به وجود می آید که قلب بهبود یابد و زن احساس کند که در آن چیزی که هست محافظت شده، دوست داشته شده و شایسته است.
2. درخشندگی
درخشندگی موهبتی از حالت زنانه و حالت طبیعی یک زن است زمانی که احساس می کند دوستش دارند، حمایت می شود و آزاد است تا همان چیزی باشد که به طور طبیعی هست. جایی که او از لطف، گشاده رویی و ارزش ذاتی خود در خدا زندگی می کند، به جای پرسه زدن در باورهای مشروط که او را در تلاش، اثبات و متقاعد کردن دیگران از وجود خود می بیند.
درخشندگی، سبک دلی است که زن به دنیا می آورد، جایی که جذب می کند، نه با زور، هل دادن و تعقیب کردن. این یک حالت طبیعی شفابخش است که تأثیر عمیقی (چه دیده و چه نادیده) نه تنها بر او به عنوان یک زن، بلکه بر هر کسی که با او در ارتباط است میگذارد.
3. حساسیت
یک حساسیت ذاتی در زنان وجود دارد- عمق احساسی که ذاتی است، حتی اگر بیان نشود. حساسیتی (هم زیستی و هم معنوی) که زن را با بخش های عمیق تر زندگی هماهنگ می کند و به او اجازه می دهد ناگفته ها و نادیده ها را طی کند. این آهنگ ملایمی است که فراتر از آنچه شناخته شده است می نشیند و لایه عمیق تری از وجود را می کشد که نسبت به آنچه در درون احساس و تجربه می شود، احترام می گذارد.
هنگامی که این حساسیت مخدوش یا کاهش یابد، منجر به نوسان، سرکوب یا بی حسی می شود. با این حال وقتی یک زن میفهمد و میتواند حساسیت خود را مهار کند، زندگی را تقویت و تغذیه میکند. حالتی از آسیب پذیری قدرتمند، که در آن او به حواسی که به طور طبیعی به او داده شده است متصل است و می تواند از آنها برای ایجاد شفقت، درک و بینش عمیق تر به زندگی استفاده کند.
4. نرمی
نرمی حالتی است که در آن زن در وجودش آرام و بدون محدودیت است. وقتی زنی نرمی خود را تجسم میدهد، دیگر نمیخواهد با سپرهایی که به او آموختهاند با خود حمل کند راه برود. زیرا با آنها احساس سنگینی و محدودیت می کنند، نه محافظت.
او شروع به مشاهده سختی دنیا با لطافت (و اغلب با اندوه) می کند، اما می داند که لازم نیست این کار را تداوم بخشد. در عوض، او دیوارهای دفاعی خود را رها می کند و قدرت لطیف زنانگی خود را تجسم می بخشد، به ارزش درونی خود اعتماد می کند و تنها به خوبی و زیبایی طرح الهی که خداوند برای او در نظر گرفته است، رضایت می دهد.
***
اگر به دنبال عمق بخشیدن به خصوصیات و جوهر طبیعت زنانه خود هستید، در اینجا بیشتر بیاموزید …
دیدگاهتان را بنویسید