زندگی به شیوه زنانه

دو باور عمده بین آنچه بسیاری از زنان تمایل به تجربه کردن دارند و آنچه که واقعاً تجربه می کنند، فاصله ایجاد می کند.
این الگوها، باورها و رفتار با شما طنین انداز می شود، به خصوص اگر شما همدل و یا فردی باشید که معمولاً مسئولیت زیادی بر دوش دارد یا مسئول هستید زیرا بسیار توانا و باهوش هستید.
وقتی خود را در یکی از این الگوها (یا هر دو) میبینید، کاری که فکر میکنید باید انجام دهید به ندرت چیزی است که واقعاً شما را به آنچه میخواهید نزدیکتر میکند.
باور اول :
اولین باور این است که : ” برای دوست داشتنی بودن باید کارهای بیشتری انجام دهم ”
به یکی از آرزوهای خود فکر کنید که هنوز محقق نشده است. همانطور که هیجان اولیه فروکش می کند، معمولاً با احساس سنگینی در قلب شما جایگزین می شود. سپس از این احساس به عنوان سوختی برای انجام کارهای بیشتر، بیشتر بودن و پیشروی استفاده میکنید، زیرا این چیزی است که شما به معنای آن عادت دارید: “من باید بیشتر تلاش کنم”.
اگر به این کار ادامه دهید، با افراد و موقعیتهای بیشتری مواجه می شوید که برای به دست آوردن عشق و اعتبار، باید ارزش خود را ثابت کنید.
شما این باور را به سایر بخش های زندگی خود منتقل خواهید کرد و انرژی “انجام دادن برای به دست آوردن” مانند :
- انجام کارهای درونی برای “به دست آوردن نتایج “
- ” تلاش برای اثبات ارزش خود” در حرفه خود به جای ” ارزشمند دانستن خود “
را در زندگی خود به جریان می اندازید.
باور دوم :
باور دوم این است که « من باید خودم را تغییر دهم تا به آنچه میخواهم برسم ».
این باور برای افرادی که تمایلات خودشیفتگی دارند و دیگرانی که با خوشحالی از عدم قدردانی از شما برای برآوردن نیازهای عاطفی برآورده نشدهشان سود میبرند، جداب است.
اگر بتوانید به سرعت با احساسات دیگران هماهنگ شوید، خیلی آسان است که در دام همبستگی بیفتید (بدون اینکه متوجه شوید). اینکه اگر من تغییر کنم و آنچه را که نیاز دارید به شما بدهم، آنچه را که می خواهم به من خواهید داد.
با این حال، اگر این بازی را (اغلب ناخودآگاه) با خود زندگی شروع کنید، همیشه کوتاه خواهید آمد.
زندگی (کیهان) قادر به تعامل با شما به این روش نیست.
شما چیزی را که فکر می کنید لیاقتش را دارید به کار می گیرید و به خودتان اجازه می دهید آنچه را که فکر می کنیدو شایسته آن هستید را داشته باشید.
هر چه بیشتر خود را از حقیقت وجودتان جدا کنید و بیش از حد کار کنید، ارتعاش خود را کاهش می دهید (ارتعاش ذاتی زنانه خود) و بیشتر خود را از احساس ارزشمندی خود جدا می کنید.
پس اگر به شما بگویم که برای رسیدن به آنچه می خواهید، باید دقیقا برعکس عمل کنید، چه؟
وقتی خود را روی چرخ همستر برای اثبات ارزش و عملکرد بیش از حد خود می بینید، تنها چیزی که به شما کمک می کند این است که به سادگی پیاده شوید و متوجه شوید که یک انتخاب دارید. حتی اگر این باورها باعث شوند به نظر بیاید که اینطور نیست.
آگاه شدن از این الگوها، شروع به از بین بردن آنها می کند و با متوقف کردن تغذیه آنها با انرژی، طبیعتاً فضایی برای چیز جدیدی باز می شود.
هنگامی که واقعاً ارزش خود را احساس کردید و متوجه شدید که برای دریافت آنچه می خواهید لازم نیست با آنچه هستید متفاوت باشید، درک شما از جهان تغییر می کند و احساسات شما نیز تغییر می کند.
با از بین رفتن مقاومت شما در برابر آن، به آرامی شروع به فراخوانی بیشتر آنچه می خواهید می کنید.
هنگامی که متوجه آنچه در محیط درونی تان می گذرد شدید، بسیار آسان تر می شود که از خودتان حمایت کنید و قسمت هایی را که احساس ناامیدی و غمگینی می کنند را آرام کنید.
این تسلط درونی به طور طبیعی شروع به جذب نتایج بهتر در تمام زمینههای زندگی شما میکند، بدون اینکه مجبور باشید بیشتر تلاش کنید یا شخصیت خود را تغییر دهید.
من این موارد و خیلی چیزهای دیگر را در دوره های تحولی ام آموزش می دهم .
دیدگاهتان را بنویسید