چرا انرژی مردانه ناسالم باعث می شود زنان اضطراب و ترس روزانه را تجربه کنند

بسیاری از زنان با دستاوردهای بالا هر روز احساس اضطراب و سرخوردگی می کنند.
ما شرطی شدهایم که باور کنیم هرچه بیشتر به خود فشار بیاوریم و قوانین را بیشتر رعایت کنیم، سریعتر می توانیم به هر چیزی که می خواهیم برسیم.
بنابراین ما اهداف نهایی خود را تحلیل میکنیم و برنامهای روزانه از تمام کارهایی که برای رسیدن به مقصد نهایی باید انجام دهیم، میسازیم. اگر بدن و روحمان خسته شود، فوراً فکر می کنیم که مشکلی برای ما وجود دارد.
ما نه تنها عادت داریم که در طول روز به خود فشار بیاوریم و تمام کارهای مهم در لیست کارهایمان را تیک بزنیم، بلکه عادت داریم دیگران را نیز با خود همراه کنیم، برای مشکلات آنها راه حل ارائه دهیم و برای همه چیزها حاضر شویم و وظایفی را که از ما انتظار می رود، با لبخندی شاد انجام دهیم.
گذراندن روزهایتان با خم شدن به جلو و عمدتاً انرژی مبتنی بر تفکر (مردانه؛ اغلب با عبارات ناسالم) باعث میشود شما احساس خستگی، اضطراب و ناتوانی در برقراری ارتباط با شهود و احساسات خود کنید.
بنابراین، اضطراب، خستگی و ترس از کجا می آید؟
اگر شما یک زن هستید، زندگی در انرژی زنانه خود یعنی هدایت شدن توسط شهود که به شما انرژی می دهد، الهام می بخشد و بینش شما را نسبت به هر موقعیتی که در آن قرار می گیرید نشان می دهد.
وقتی در حالت مردانه ( انجام دادن و حمایت از دیگران به جز خودمان) گیر می کنیم، بدن ما حتی ممکن است دچار درد فیزیکی شود، زیرا علائم هشدار اولیه را نادیده گرفته ایم.
دلیل اینکه ما از بدن و احساسات خود جدا شدهایم، منتقد درونی یا به عبارتی صدایی است که به ما میگوید باید بیشتر تلاش کنیم، بهتر باشیم و همه چیز را خودمان بفهمیم. در غیر این صورت، زندگی ما میخواهد فراتر از دسترس ما بماند.
این منتقد درونی شما را بیش از حد لاغر یا چاق می کند، جذابیت ذاتی شما را کم رنگ می کند و در واقع، دقیقاً این احساس را در شما بوجود می آوردکه : من باید بیشتر تلاش کنم تا لایق آنچه می خواهم باشم
و این موضوع باعث می شود تا چیزی را که می خواهید دور از دسترس شما قرار گیرد.
زنانی که آماده تغییر الگوهای ناسالم مردانه هستند نیز تمایل دارند نگرش انتقادی خود را نسبت به خود و دیگران اصلاح کنند. آنها از موقعیتهایی آگاه میشوند که در آن احساس حمایت نمیکنند و سپس از انرژی مردانه سالم خود برای ایجاد محیطهای درونی و بیرونی استفاده میکنند که به آنها احساس امنیت و ارزش میدهد.
هنگامی که در هر موقعیتی احساس امنیت و ارزش کنیم، میتوانیم شروع به از بین بردن احساساتی کنیم که سالها سرکوبشده است و به شیوهای سالم با دیگران و نیروی زندگی خود مشغول شویم.
سفر بیشرطی، منجر به تعادل سالم در روابط ما میشود و زمان و اشتیاق بیشتر برای پروژههایی را ایجاد میکند که به ما انرژی، جریان بیشتر و تلاش کمتری میدهند.
دیدگاهتان را بنویسید